تجربه آموزش غیرحضوری
ارتقا کیفیت آموزش زیر سایه نظارت عمومی در آموزش آنلاین
از اسفند سال ۹۸ تا اسفند سال ۹۹ نظام آموزشی ما در معرض يك چالش جديدی قرار گرفت كه كرونا اين چالش را ايجاد كرد و نظامی كه اصلا آمادگی نداشت مجبور شد آموزش غيرحضوری را در دستور كار خود قرار دهد. تجربه يك ساله آموزش غيرحضوری در ابعاد و از زوايای مختلف قابل تامل و بررسی است و اين تامل و نقد و بررسی میتواند به بهبود آموزش غيرحضوری كه معلوم نيست تا چه زمانی ادامه دارد و از سویی حتی میتواند با عادی شدن شرايط بهعنوان آموزش مكمل مورد استفاده قرار گيرد، نيز مفيد است.اسفند ۱۳۹۸ معلمان هم نمیدانستند با چه شرایطی رو به رو هستند و تقریبا هیچکدام تصوری نداشتند که چه انتظاری از چگونه معلمی کردن آنها میرود.
معلم فرمانروای دژ
در نظام سنتی آموزش و پرورش ایران معلمها فرمانروای کلاسهای درس بودند و از شروع ساعت کلاس تا پایان آن این معلم بود که حرف اول و آخر را میزد. وقتی وارد کلاس میشد در را به روی همه میبست و دیگر همهچیز در اختیار کامل او بود و او تصمیم میگرفت دانشآموزان چه کنند و چه بگویند و خود نیز چگونه درسش را ارایه بدهد و اگر مدیر و معاونان مدرسه خیلی اهمیت میدادند و قصد نظارت بر تدریس او را داشتند ممکن بود گاهی از پشت در کلاس عبور کنند تا ببینند چه خبر است و برخی از مدیران و معاونان مدرسه هم که به معنای جِدیتر مدیریت آموزشی را درک کرده بودند سرکلاس میرفتند و ناظر عملکرد معلم بودند. از اداره آموزش و پرورش هم که به ندرت اتفاق میافتاد مسئولی از کلاس معلمی بازدید کند. معلمان هم وقتی بازنشسته میشوند چند خاطره محدود از این بازدیدها دارند آنهم بیشتر معلمان باسابقهای که دوره معلمان راهنما را درک کرده باشند.
معلم در اتاق شیشهای
کرونا که در طول این یک سال، آموزش غیرحضوری را بر معلمان تحمیل کرد بر حرفه معلمی هم تلنگر زد؛ تلنگری که شاید بشود گفت یکی از مهمترین و محوریترین عناصر آموزش را هدف قرار داد. حالا معلم در اتاق شیشهای و در معرض ارزیابی نه تنها دانشآموزان خود بلکه بسیاری از دانشآموزان دیگر و در مقابل چشم والدین و همه کسانی که ممکن است به صورت زنده (آنلاین) و یا غیرزنده (آفلاین) تدریس او را نظاره کنند، قرار دارد.
هر روز که از شروع آموزش غیرحضوری میگذشت بازخوردهای تدریس معلمان در شبکههای اجتماعی بیشتر منعکس میشد؛ از سوتیهای معلمان گرفته تا لهجه آنان و گاهی هم اشتباهات فاحشی که نمیشد از آن چشمپوشی کرد. اما رفتهرفته هم معلمان دقیقتر شدند و مراقب بودند تا بهانه دست شبکههای اجتماعی ندهند. از سوی دیگر وجدان و افکار عمومی هم انعکاس اینگونه موارد را محکوم کرد و به سرعت بازار تمسخر و طنز در این حوزه جمع شد. در عوض تصاویر و کلیپهایی از برخی معلمان در شبکههای اجتماعی پخش شد که نمایانگر فداکاری و از خودگذشتگی آنها بود؛ از معلمی که در بستر بیماری و تا چند ساعت قبل از مرگ به دلیل کرونا کلاس آنلاین خود را برگزار میکرد تا معلمان روستایی که خلأ نداشتن اینترنت و گوشی را جبران میکردند. همه و همه حکایت از همدلی افکار عمومی با معلمان در شرایط سخت کرونا زده داشت.
اما گذشته از این دو روی سکهای که در شبکههای اجتماعی انعکاس یافت باید دید کرونا و تحمیل آموزش غیرحضوری چه بر سر معلمان و معلمیکردن آورد به دیگر سخن آیا تلنگر آموزش غیرحضوری برای معلمان و معلمیکردن فرصت ارتقا است یا تهدید افتآمیز؟ بیگمان پاسخ به این پرسش نیازمند پژوهش و بررسی دقیق و علمی است اما اگر بخواهیم یک پاسخ و ارزیابی مبتنی بر فرض داشته باشیم به نظر میرسد آموزش حضوری بیشتر معلمان را به خود آورد و آنها را به تامل و تکاپو انداخت تا خود را برای معلمیکردن متفاوت آماده کنند آنها که حالا معلمیکردن خود را در اتاق شیشهای کلاس آنلاین (برخط) در معرض ارزیابی افراد بیشتری میدیدند تلاش کردند تا مهارتهای معلمی خود را ارتقا دهند.
تفاوت معلم ۹۸ با معلم ۹۹
معلمان اسفند ۹۹ در مقایسه با معلمان اسفند ۹۸ در پی تلنگرهای آموزش غیرحضوری هم سواد و مهارت دیجیتالی و رسانهای خود را بالا بردهاند و هم مهارتهای کلامی و غیرکلامی و روشهای تدریس خود را ارتقا دادهاند. معلمانی که اعتماد به نفس، استعداد و علاقه بالاتری دارند در این راستا پیشرفتهای قابلتوجهی داشتند که این پیشرفتها از چشم دانشآموزان و والدین دور نمانده است.
آزمون و خطا و توفیق اجباری
به طور کلی در ارزیابی تجربه یک ساله آموزش غیرحضوری یکی از ابعادی که قابل تامل و بررسی است معلمان و معلمیکردن است و به نظر میرسد در این بُعد هر چند تجربهای مبتنی بر آزمایش و خطا داشتیم و آموزش چندانی برای توانمند کردن معلمان در این راستا از سوی آموزش و پرورش وجود نداشت، اما ماحصل همین آزمایش و خطاها نیز به نسبت سایر ابعاد یک ساله تجربه آموزش غیرحضوری مثبت و قابل تحسین است و امید میرود این روحیه و نگرش معلمان برای توانمند کردن خود پس از کرونا نیز ادامه یابد.
تازه ما فهمیدیم برخی معلمها چقدر در شیوه تدریس و سطح دانش ضعیفاند و البته تا ضعفها به چشم نیاد امیدی هم به اصلاح و بهبود نیست، واقعا آموزش مجازی یک توفیق اجباری بود
من دخترم پایه سوم ابتداییه، تو گروه مادران دانشآموزان، تقریبا همه اتفاق نظر دارند که حالا که آموزش مجازی شده متوجه شدهایم چرا بچههامون چیزی یاد نمیگرفتند، انصافا برخی معلمها از این فرصت فضای مجازی برای بهبود کیفیت آموزش استفاده میکنند.
یکی از خوبی های آموزش مجازی این است که برخی معلمها دستشون به بچهها نمیرسه و نمیتونن عقدههاشون رو روی بچهها خالی کنن
کرونا نقطه ضعفهای سیستم آموزشی را آشکار کرد و معلمان و آموزش و پرورش را مجبور کرد زیر نظارت جامعه و والدین بروند و به آموزش مجازی تن در بدهند.
آقای داوری خیلی خوب واقعیت را درک کرد و با اینکه خودش معلم است بدون تعصب بیان کرده