تلنگرهای آموزش مجازی به نظام آموزشی
لزوم تحول در نگرش و روش آموزش
آموزش مجازی تلنگرهای چندجانبهای را به نظام آموزشی ما وارد كرده است كه همه آنها را باید به فال نیك بگیریم، چراكه سالهاست كارشناسان و كنشگران حوزه آموزش و پرورش مینویسند و میگویند اما چندان دیده و شنیده نمیشود. گویا لازم بود تا پتكی مانند ویروس كرونا بر سر مسؤولان بخورد تا كمی چشمها و گوشهای خود را بگشایند. حال كه چشمها و گوشها تیزتر شده است ما نیز باید فرصت را غنیمت بدانیم و بیشتر بنویسیم و بگوییم.تغییرات نگرشی و روشی در «شیوههای آموزشی» یکی از سه ضلع مثلث آموزش که در کنار «محتوای آموزشی» و «ابزار آموزشی» میتواند تضمینکننده کیفیت آموزش باشد.
کیفیت آموزشی که به موازات عدالت آموزشی از مهمترین دوگانههای مطالبات دانشجویان، دانشآموزان و پدران و مادران از نظام آموزشی است تا حد زیادی به روشهای آموزشی بستگی دارد، روشهایی که بیگمان همه دانشآموزان را جذب آموزش میکنند و شیرینی یادگیری را به آنها میچشانند. روشهایی که برای سالها در ذهن دانشآموز ماندگار میشوند و نام و خاطرات معلمان توانمند بهواسطه آنها در ذهنها ماندگار میشود.
از کجا آغاز کنیم؟
بیگمان پیش از روشها باید از نگرشها آغاز کرد. نگرش سنتی، غیرعلمی و سطحی که معلمی و آموزش را کار سادهای میپندارد و باور دارد که هر کسی توان معلمی و آموزش دارد. همین نگرش بیاساس و اشتباه است که افراد ناتوان را روانه حرفه معلمی میکند و پذیرش و گزینش معلمان را غیرکارشناسانه و سطحی انجام میدهد، درحالیکه بیگمان سختترین و پیچیدهترین کار و حرفه، معلمی و آموزشدادن است، زیرا مخاطب انسان است با یک ماهیت و ذهنیت بینهایت پیچیده.
اما این تغییر نگرش کافی نیست. باید توجه داشت که موفقیت در آموزش، افزون بر انتخاب محتوا و ابزار مناسب در گرو روشهای مناسب و خلاقانه آموزشی است؛ روشهایی که مهمترین مشخصههای آن تعاملی بودن، انگیزشی بودن، درگیر کردن و هیجانانگیزکردن فرآیند آموزش است به گونهای که دانشآموز را به وجد آورده و او برای فرصتهای آموزشی لحظهشماری کند مانند یک هنرآموز شیفته موسیقی که برای کلاسهای هفتگی آموزش موسیقی لحظهشماری میکند.
روشهای سنتی و غیرتعاملی و بدون توجه به توصیههای روانشناسی یادگیری و بدون توجه به زمینههای انگیزشی و هیجانی و به دور از واقعیتهای شناختی، روانی و اجتماعی فراگیر، محکوم به شکست است و دانشآموز و دانشجو را فراری میدهد. بنابراین به نظر میرسد نظام آموزشی ما، هم در سطح عمومی و هم در سطح عالی نیازمند تحول نگرشی و روشی است و امید میرود تلنگر کرونا آغازگر این تحول باشد.
در آموزش و پرورش معلم ها بر اساس ظواهر ایدئولوژیک و جنبه های سیاسی گزینش میشوند نه بر پایه معیارهای روانشناسی شخصیت، توان و مهارت و خلاقیت ذاتی و اکتسابی
معلم کلاس اول دختر من کاملا عصبی بود خودش هم می گفت من سیدم زود عصبانی میشم از همان روزهای اول دختر بچههای معصوم را با القاب مسخره صدا میکرد روش تدریس مناسبی هم نداشت آخرش هم با مدیر مدرسه دعواش شد وسط سال منتقل شد به یک هنرستان کار و دانش