تاتی تاتی در فضای مجازی
ابزارهای مدیریت فرزندان در اینترنت لازم است اما کافی نیست!
مدیریت رفتار فرزندان به این معنی نیست که همه چیز را در مورد آنها بدانیم. اکنون اینترنت بخوبی امکان نظارت و ردیابی فعالیتهای فرزندان را به پدران و مادران میدهد. بیگمان کودک و یا نوجوان ما نیاز به نظارت دارد، اما تعقیب فعالیتهای وی از نزدیک، همیشه به سود او نیست و از سویی کنترل و نظارت بر رفتار او هم همیشه میسر نیست!امروزه بسیاری از والدین به این نتیجه رسیدهاند که تبلت و موبایل فرزندان، نیاز به مدیریت دارد. اما ایجاد محدودیت یک راهکار همیشگی نیست، زیرا بچهها رفتهرفته بزرگ و مستقل میشوند و خواه ناخواه با تهدیدها روبه رو میشوند.
ابزارهای مدیریت دسترسی کودکان به اینترنت، پاسخی به یک دغدغه جهانی
شکاف بین نسلها که از سالهای دور مطرح بوده، این روزها با گسترش برقآسای فناوری اطلاعات، شتاب و ابعاد بیشتری پیدا کرده است، از همین رو برخی از پدران و مادران امروزی، تفاوتهای پرورشی نسل جدید را درک نمیکنند، هنوز به نقش پررنگ اینترنت و دستگاههای هوشمند ارتباطی (تبلت، تلفنهمراه هوشمند، رایانه شخصی یا لپتاپ) در زندگی و پرورش فرزندان پی نبردهاند و در نتیجه رفتار و روابط فرزندان در دنیای مجازی را چندان جدی نمیگیرند.
برخی والدین که با دقت رفت و آمدها، گروه دوستان و همبازیهای فرزند خود را زیر نظر می گیرند، آنچنان از آمد و شد فرزندشان در اینترنت غافل هستند که گویی قرار نیست کوچکترین خطری فرزند دلبندشان را تهدید کند فرزندی که تبلت به دست در کنارشان نشسته و به دنیای ناشناخته آنلاین متصل است، حال آنکه کمترین آسیب عمومی بهرهگیری بیرویه از اینترنت اعتیاد به اینترنت و عوارض جسمی و تربیتی آن است.
مسئله نظارت بر فرزندان در فضای مجازی یک دغدغهای فراگیر جهانی است. برای پاسخ به این دغدغه محصولات نرمافزاری و سختافزاری گوناگونی ارائه شدهاست، از تبلت و موبایلهایی با قابلیت مدیریت توسط والدین تا نرمافزارهای مدیریت برای والدین که با نام عمومی پرنتال کنترل شناخته میشوند.
آمازون، اپل، ورایزن و نابی تبلتهای ویژه کودک و نوجوان با قابلیت مدیریت توسط والدین را تولید کردهاند و در ایران هم تبلت ایرانی «نارتب» برپایه دغدغههای والدین و متناسب با فرهنگ ایرانی به بازار عرضه شده است.
وقتی صحبت از ابزارهای مدیریتی در تبلت میشود، یعنی این که والدین قادرند مدت زمان استفاده و ساعات استفاده در شبانهروز، امکان اتصال به اینترنت و شبکههای اجتماعی، نصب نرمافزار و بازی و … را مدیریت کنند. بیگمان این سیاستها به تنهایی راهگشا نیست، همانطور که محدودیت خشک و خالی هیچگاه اثر بخش نیست، بنابراین فرهنگسازی، آموزش و آگاهسازی باید در اولویت کار باشد.
آموزش را از خودمان آغاز کنیم
باید بپذیریم فرزندان ما بومیان اینترنت هستند و ما مهاجران این دنیای مجازی هستیم، از همین رو ابزارهای مدیریت به تنهایی نمیتوانند کار چندانی از پیش ببرند. هنگامی میتوانیم نحوه کار با وسیله یا دستگاهی را به فرزندمان آموزش بدهیم که خودمان بهرهگیری درست از آن را بدانیم.
بپذیریم آدمها ربات نیستند
آدمیزاد ربات نیست که همیشه نیازهای ثابتی داشته باشد، آدمها در سن و سال مختلف نیازهای گوناگون روحی و جسمی دارند و کودکان بیش از بزرگسالان نیازمند بسترهای تربیتی و آموزشی هستند و آنها در مقطع رشد فکری و شخصیتی هربار با چالشهای تازهای رو به رو میشوند که لازم است ب این چالشها متناسب با ویژگیهای همان مقطع سنی پاسخ بدهیم.
توجه داشته باشیم که آنچه برای کودک یا نوجوان خود میخریم متناسب با اقتضائات سنی او باشد و به همین ترتیب سطح دسترسی تبلت یا تلفنهمراه را بر همین اساس تعریف کنیم. درک مقتضیات سنی در این زمینه یعنی بدانیم در اینترنت چه فرصتهایی به فراخور سن فرزند وجود دارد و به همین ترتیب آسیبهای تهدیدکننده سنش در اینترنت چیست؟ نیازهای متعارف و مطلوب فرزند از اینترنت چیست؟ به چه حجم اینترنت روزانه نیاز دارد، زمان بهرهمندی بهینه از اینترنت چقدر و در چه بازه از شبانه روز است؟ و…
بیشتر از کنترل به فکر تربیت باشیم
موضوع دیگر این که ما نمیتوانیم فرزند را همیشه محدود نگه داریم. بلکه باید با فرهنگسازی و آموزش و همراهی با وی، کمکم اختیار کار را به خودش واگذاریم تا در آینده خود بتواند خوب و بد اینترنت را تشخیص بدهد و رفتاری صحیح و عقلانی در این وادی داشته باشد. این عدم حاکمیت عقلانیت را به وضوح میتوان در اظهارنظرهای غیراخلاقی و خشن برخی کاربران در شبکههای اجتماعی ببینیم. یورش خشن برخی کاربران جوان و نوجوان ایرانی به صفحات چهرههای برجسته در شبکههای اجتماعی و وبسایتها آنچنان ابعاد گستردهای پیدا کرده که گاهی اجازه درج کامنت در صفحات افراد مشهور از کاربران ایرانی سلب شده است! بیگمان این رفتار برآمده از یک اختلال تربیتی است، پس بخشی از تقصیر به عهده سیستم و والدینی است که به ظاهر لطف کرده و البته بدون هیچ مقدمه و آموزشی، صرفا امکانات حضور در اینترنت را برای فرزند خود فراهم کرده است، چیزی شبیه این که پدری خودرویی را به دست فرزند نابالغ و آموزش ندیده بدهد و با این کار امنیت شهروندان را به مخاطره بیاندازد.
فرایند تربیت و فرهنگسازی باید بهگونهای پیش برود که وقتی فرزند ما ۱۸ ساله میشود، مطمئن باشیم آگاهی و صلاحیت استفاده از اینترنت را بهطور کامل دارد و نیازی به اعمال محدودیت از طرف دیگران ندارد.
البته در این جا نقش سیستم آموزش و پرورش نیز میتواند بسیار جدی باشد که متاسفانه در کشور ما خیلی کمرنگ است و آموزش پرورش بیشتر از بر روی آموزش درسی استوار است نه پرورش و تربیت از همین رو در حوزه رسانه هم به کتاب تفکر و سواد رسانه ای پایه دهم بسنده کرده است.
چه تیترهای خوبی برای مطالبتون میزنید من تو تلگرام دیدم علاقه پیدا کردم بخونم
مقاله های خوبی منتشر میکنید بویژه اون دو مقاله آقای داوری خیلی خوب بودن
ممنون نظر لطف شما مایه خرسندی ما است.